looooove poem

دختران ایرانی نازترین عکسهای ایرانی

عکسهای خفن ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

نازترین عکسهای خارجی

عکس های خارجی

کلیپ عکسهای خفن ایرانی های ایرانی

کلیپهای ایرانی


angel2012

sepide

angel2012

http://angel2012.lxb.ir

looooove poem

رویا(فروغ فرخزاد)..

looooove poem

من نه عاشقم ونه محتاج نگاهی که بلرزد بر من ... من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق وهوس می ارزد.من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید،من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگیم میفهمد.و هر کس که می گوید دوستم دارد خیانتگر غمگینی است که آوازش را از دست داده است کاش عشق را زبان سخن می بود... لطفا نظر یادتون نره ممنون میشم

looooove poem

رویا(فروغ فرخزاد)..

با امیدی گرم وشادی بخش

 با نگاهی مست و رویایی

 دخترک افسانه میخواند

نیمه شب در کنج تنهایی:

 بی گمان روزی ز راهی دور

 میرسد شهزاده ای مغرور

می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

 میدرخشد شعله خورشید

 بر فراز تاج زیبایش

تار و پود جامه اش از زر

سینه اش پنهان به زیر رشته هایی از در و گوهر

می کشاند هر زمان همراه خود سویی

باد... پرهای کلاهش را

یا بر آن پیشانی روشن

حلقه موی سیاهش را .

مردمان در گوش هم اهسته میگویند:

"آه او با این غرور و شوکت و نیرو"

"در جهان یکتاست"

"بیگمان شاهزاده ای والاست"

دختران سر میکشند از پشت روزنها

گونه هاشان آتشین از شرم این دیدار

سینه هاشان لرزان و پر غوغا

در طپش از شوق یک پندار

"شاید او خواهان من باشد"

لیک گویی دیده’ شهزاده’زیبا

دیدهمشتاق آنان را نمیبیند

 او از این گلزار عطرآگین

 برگ سبزی هم نمیچیند

همچنان آرام و بی تشویش

میرود شادان به راه خویش

میخورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

مقصد او ...خانه دلدار زیبایش

مردمان از یکدیگر آهسته می پرسند:

 کیست  پس این دختر خوشبخت؟

ناگهان در خانه می پیچدصدای در

سوی در گویی ز شادی می گشایم پر

اوست ...آری... اوست

آه ای شهزاده ,ای محبوب رویایی

نیمه شبها خواب می دیدم که می آیی

زیر لب چون کودکی آهسته می خندد

با نگاهی گرم و شوق آلود

بر  نگاهم راه می بندد

ای دوچشمانت رهی روشن به سوی شهر زیبایی

ای نگاهت باده ای در جام مینایی

آه بشتاب ای لبت همرنگ خون لاله خوشرنگ صحرایی

ره بسی دور است

لیک در پایان این ره ...قصر پر نور است

می نهم پا بر رکاب مرکبش خاموش

میخزم در سایه آن سینه و آغوش

می شوم مدهوش

باز هم آرام و بی تشویش

میخورد بر سنگفرش کوچه های شهر

ضربه سم ستور باد پیمایش

میدرخشد شعله خورشید

بر فراز تاج زیبایش

میکشم همراه او زین شهر غمگین رخت

مردمان با دیده حیران

زیر لب آهسته می گویند

دختر خوشبخت



نظرات شما عزیزان:

amir
ساعت17:30---21 بهمن 1390
linket kardam linkam kon.......

رها
ساعت11:20---27 دی 1390
-یادمان باشد همیشه:
ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"
کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا...
مقداری خرد پشت "چه میدونم"
واندکی درد پشت "اشکال نداره" وجود دارد...
سلام سپيده جون اين شعر فوق العاده قشنگ
منم اين و توي وبلاگم گذاشتم
خوشحال ميشم بهم سر بزني


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,;ساعت12:30;توسط sepide; | |